روزهایی که با لینوکس گذشت

تا همین چند سال پیش اصلا نمیشناختمش تا اینکه سال ۸۷ بود (احتمالا) که با نصب دیسک زنده فدورا به دنیای لینوکس قدم گذاشتم. 

حقیقتا تا یکی دو سال اول به دلیل عشق بازی بودن من و کار با نرم افزار های مهندسی الکترونیک مثل پروتیوس و آلتیوم مجبور بودم هر چند از گاهی برای انجام پروژه هام به ویندوز برگردم تا اینکه سال ۹۰ به کلی به لینوکس مهاجرت کردم . بعد از حدود یک ماه تحقیق درباره توزیع های مختلف برای pc توزیع فدورا و برای لب تاب خدابیامرزم(فاتحه) xubuntu رو انتخاب کردم . حالبه بدونید از اون زمان تا حالا توزیع روی کامپیوترم رو عوض نکردم و روی لبتابم هم فقط اطلاعات رو به لب تاب جدیدم انتقال دادم و از همون توزیع استفاده میکنم و همین الان این متن رو با همون توزیعی که سال ۹۰ نصب کردم دارم مینویسم.

توی این مدت تجربیات زیادی کسب کردم که از مهمتریناش بحث پایداری در توسعه نرم افزار هست چیزی که در شرکت ردهت بر هر چیزی در اولویت قرار داشته و در شرکت کانیکال همیشه قربانی امکانات جدید شده(البته نسخه های lts کمی بهتر هستن). به همین دلیل پیشنهاد میکنم همیشه تا اومدن ۲ آپدیت بعدی اوبونتو صبر کنید و یک به روز رسانی رو انجام بدید.

ورود به دنیای نرمافزار های آزاد بزگترین اتفاق دوران زندگی بنده تا کنون بوده که با فلسفه جدیدی از روشهای توسعه نرمافزاری که شامل بخش بیزینس پلن هم میشه آشنا شدم.

وقتی از دنیای انحصار طلبی مایکروسافت و اپل جدا میشی و میای این سمت دیوار آدم با خودش میگه چطور این همه چیز جدید برای یادگرفتن وجود داشته که تا حالا من ازشون خبر نداشتم. 

تا یادم نرفته از نرمافزار ویرایش تصویر gimp هم یادی بکنیم که مدتی پیش فکر کنم نسخه جدیدش با پشتیبانی از حالت تک پنجره ای منتشر شد. از وقتی نسخه جدیدش اومده عاشقش شدم چون با  این حجم کمش کلی امکانات با خودش داره....

این سال ها نرم افزار های متن باز زیادی چه تحت ویندوز و تحت وب رو توسعه دادم و یاد گرفتم چطور از یک سری کد که همه بهش دسترسی دارن رو تبدیل به پول کنم بر خلاف سیاست سورس بسته بودن نرم افزار ها.